زناشویی

قتل رومینا توسط پدرش

 

تلاقی روایت‌های بهمن و اسفندیار در یک نقطه به هم گره می‌خورد، ندیدن رومینا. برای بهمن، رومینا همسر او بود که با خواست خود می‌خواست در سن چهارده سالگی‌ وارد زندگی زناشویی شود؛ برای پدر و اسفندیار اما رومینا مطلقا یک واژه بود: «ناموس».

صراط:

ساعت سه بعدازظهر روز یک خرداد، کفش‌ها پشت در خانه تازه از پا کنده شده‌اند و هنوز یک ساعتی نمی‌شود که پدر از دادگاه به خانه بازگشته است، صبح همان روز پدر برای بازگرداندن دختر چهارده ساله به دادگاه رفته بود، با این خیال که دختر فریب خورده و با مردی همسن و سال پدر فرار کرده است، صحبت‌های دختر در دادگاه و ننگ عکسی در گوشی همراهش، اما او را با خشم مضاعفی به خانه بازگردانده بود.

به گزارش شرق، از همان لحظه ورود، عربده‌ها و داد و بیداد‌ها بالا می‌گیرد، «بی‌ناموسی» واژه‌ای است که در این میان بار‌ها از میان لب‌های خشمگین پدر بیرون می‌ریزد، لابه و انکار رومینا، اما بر خشم پدرش می‌افزاید تا آنجایی که مادر خانواده و برادر رومینا در حمام زندانی می‌شوند، خشم تا منتهای درجه وجود پدر را فرا می‌گیرد، به سوی دختر خطاکار می‌رود تا او را خفه کند، رومینا با چابکی فرار می‌کند و این‌بار پدر داس را از دیوار خانه بر می‌دارد و با ضربه‌ای به پشت سر رومینا، به زندگی دخترش در همان لحظه پایان می‌دهد.

قتل رومینای چهارده ساله بار دیگر داغ دیگر قتل‌های ناموسی را در سال‌های اخیر زنده کرده است. بهمن، همان مردی است که به قول اسفندیار، عموی بزرگ رومینا، ننگ بی‌ناموسی را بر این خانواده زده است. روایت بهمن، روایت دلدادگی و عشق دختربچه‌ای است که از آشوب خانواده به شادی و امنیت مردی دیگر پناه برده است، روایت اسفندیار، اما روایت قتلی است که مسبب اصلی آن انتشار عکس‌های بدحجاب رومینا در فضای مجازی است، مسبب اصلی آن مردی است که با اغفال رومینا، حرمت خانواده را شکسته است.

او به من پناه آورد
«از ۹ سالگی عاشقم بود و منو می‌خواست. یازده ساله که شد با هم حرف زدیم و وابسته شدیم.» بهمن ۲۸ ساله بود که در کوچه پس کوچه‌های روستای حویق برای اولین‌بار با رومینای ۹ ساله آشنا شد. بهمن ساکن «حویق» نبود، اما خانه‌اش کمتر از یک کیلومتر با حویق فاصله داشت و عصر‌ها که از کارگری خلاص می‌شد، می‌توانست قدم‌زنان خود را به حوالی خانه رومینا برساند. از همان روز‌هایی که رومینا توانست در دستان کوچکش گوشی همراه بگیرد، رابطه رومینا و بهمن دور از ید خانواده در فضای مجازی ادامه پیدا کرد.

مادر رومینا از همان روز‌ها از رابطه دختر دوازده ساله‌اش با پسری که فقط یکی، دوسال با همسرش اختلاف داشت، آگاه بود، اما این رابطه را از پدر رومینا مخفی و در خلوت با دخترش جدل می‌کرد. مخالفت و اصرار رومینا به رابطه‌اش سرانجام به گوش پدر نیز می‌رسد. بهمن بار‌ها می‌گوید که پدر رومینا دست بزن داشت، نه فقط رومینا، بلکه مادرش نیز از سیلی‌های او نوش جان کرده بودند و بار‌ها رومینا به بهمن شکایت برده بود که پدرش موهایش را می‌کشد و او را می‌زند.

پس از اینکه آوازه رابطه رومینا و بهمن به پدر رسید، یک هفته گوشی تلفن از رومینا گرفته شد، بهمن در این یک هفته مطلقا خبری از رومینا نداشت تا اینکه بالاخره یک روز صبح از گوشی خود پیامی از رومینا دریافت می‌کند: «امروز ظهر بیا سرکوچمون و منو با خودت ببر.» بهمن پاسخ مثبتش را بدون تعلل می‌دهد.

او پیش از این «آدم» به خانه رومینا فرستاده و از پدر خواستگاری دختر را کرده است، اما پدر به بهمن دختر نداده است، بهمن سنی است و خانواده شیعه رومینا چنین پیوندی را صلاح ندانسته‌اند. همین مساله و اصرار رومینا برای فرار از خانه کابوس‌وار پدری بهمن را مصمم می‌کند تا ظهر اردیبهشت ماه رومینا را همراه با کیف کوچکی از وسایل شخصی‌اش به سوی خانه خواهر بزرگش ببرد.

بهمن می‌گوید که شش، هفت روزی را که فرار کردند، رومینا در خانه خواهر بزرگش مانده بود و خودش در خانه یکی دیگر از خواهرانش، تاکید اوست که در این مدت آن‌ها جدا از هم بودند و بهمن تلاش کرده است تا لااقل صیغه محرمیت میان آن دو خوانده شود. به‌رغم تلاش‌های بهمن برای صیغه کردن رومینا، در این مدت پدر رومینا بار‌ها او را تهدید به مرگ و انتقام کرده و گفته است که «تو ناموس ما رو بردی؛ ناموس ما رو لکه‌دار کردی.»

در این میان رومینا و بهمن تصمیم به انجام کاری می‌گیرند که سرنوشت تلخ رومینا را رقم می‌زند. انتشار عکسی دونفره در اینستاگرام گرچه به‌زعم بهمن نشان از این دارد که رومینا با خواست خودش فرار کرده و حالا در کنار او احساس خوشبختی می‌کند، اما انتشار عکس «ناموس» در اینستاگرام برای پدر و عمو‌های رومینا بسیار دردناک‌تر از فرار آن دو نفر از خانواده می‌شود.

در آخرین روز اقامت رومینا در خانه خواهر بزرگ، بهمن موفق می‌شود تا با حضور برخی اقوام رومینا و والدین و اقوام خود مراسم صیغه‌ای تدارک ببیند، مهمانان حاضر می‌شوند و رومینا نیز در لباس سپیدی کنار بهمن سر سفره عقد می‌نشیند، روحانی به خانه می‌آید تا صیغه را بخواند و در لحظه‌ای که بهمن در دل یک قدم تا وصلت با رومینا فاصله دارد، پلیس‌ها از میان مهمانان نقاب از چهره برمی‌دارند و بهمن را دستگیر می‌کنند.

بهمن یک شب را در بازداشتگاه می‌ماند تا فردا روز در دادگاه حاضر شود، با اینکه خطبه صیغه عقد موقت هرگز میان رومینا و بهمن جاری نشد، اما بهمن رومینا را پس از آن روز همسر خود می‌داند رومینا چطور؟ «ما همدیگه رو دوست داشتیم و رومینا به من می‌گفت که پناه آورده به من. می‌گفت تا حالا تو عمرش اینقدر خوشحال نبوده، اون چند روزی رو که خونه خواهرم بود می‌گفت تا حالا چنین خونواده خوشحالی ندیده، وقتی می‌گفت به من پناه آورده یعنی می‌خواسته زن من بشه.»

دادگاه
اقامت یک‌شبه بهمن در بازداشتگاه به درازا نکشید، صبح روز بعد، در مسیر بازداشتگاه تا دادگاه، بهمن لحظه‌ای از ناسزا‌های پدر و عمو‌های رومینا در امان نماند. همانجا از زبان پدر رومینا شنید که نه فقط او، بلکه پدر و مادر و خواهرهایش را به قتل می‌رساند. رومینا و بهمن در دادگاه حاضر می‌شوند، رومینا با گریه و بهمن با سکوت. هر دو یک صدا می‌گویند که دزدی در کار نبوده و رومینا با خواست خود فرار کرده است، اما تفاوت نظر رومینا و بهمن در برداشت معنا از یک کلمه خلاصه می‌شود، رومینا دلزده و ترسان از خشم پدر به مردی همسن و سال پدر خود «پناه» برده است و بهمن این «پناه آوردن» را به دلدادگی تعبیر کرده است.

بهمن تعریف می‌کند که رومینا در دادگاه با صدای بلند گریه و زاری کرده و بار‌ها از مقام قضایی خواسته است تا او را پیش پدرش باز نگرداند، رومینا بار‌ها در کنار پدرش فریاد کشیده است که اگر پایش به خانه برسد، پدر او را می‌کشد. مراجع قضایی حاضر در آن جلسه هرگز فکر نمی‌کردند که لابه‌های دختر ۱۴ ساله همان روز رنگ واقعیت به خود بگیرد.

با اینکه توضیحات رومینا با شفافیت تمام نشان می‌دهد که او از آشوب خانه فراری شده است و از مواجهه دوباره با پدر تندخویش واهمه دارد، اما همان روز دادگاه بهمن را تبرئه کرد و دست لرزان رومینا را در دستان پدر گذاشت تا ساعت سه بعدازظهر همان روز، آن دست‌های زمخت به زندگی دختر پایان دهند.

دو، سه ساعت پس از قتل رومینا، دوستان بهمن او را مطلع کردند. او به سوی خانه رومینا دوید، اما هم‌محله‌ای‌هایش به او هشدار دادند که پدر رومینا قصد خون او را هم دارد و بهمن، یگانه مقصر این قتل ناموسی است، این بهمن است که دامن دختر خانواده را لکه‌دار کرده است، این بهمن است که دختر خانواده را فریب داده است و این بهمن است که مقدمات دخترکشی را فراهم کرده است. در این چند روزی که از قتل رومینا گذشته، بهمن بار‌ها تلاش کرده تا شبانه به مزار رومینا برود، اما پدر چند مرد را بر قبر دخترش گمارده است تا مانع حضور بهمن بر مزار او شوند، پدر از پشت میله‌های زندان نیز از بی‌آبرویی جسد و قبر «ناموسش» واهمه دارد.

شرم از بی‌ناموسی
«بچه بود دیگه، سیزده سالش بود، تازه رفته بود توی چهارده سالگی، چی می‌فهمید مگه؟» اسفندیار عموی بزرگ رومیناست، حالا که پدر پشت میله‌های زندان روز‌ها را شب می‌کند، اسفندیار راوی آن سوی ماجرایی است که چندان با روایت بهمن همخوانی ندارد، جز در ارسال و انتشار همان عکسی که هنوز هم برای عموی رومینا به مثابه «بی‌آبرو کردن ناموس» است.

بعد از آن روز شوم، اسفندیار می‌گوید که بار‌ها زنگ و پیام تهدید از بهمن دریافت کرده است، بهمن حالا مدعی است که رومینا زن اوست و باید قبر او را به روستای خود منتقل کند. اسفندیار بار‌ها به جان پسرش قسم می‌خورد که در آن پنج، شش روز فرار، کسی برای خواستگاری نیامد، حتی او برای سامان دادن به اوضاع به پدر بهمن مراجعه کرد، اما پدر بهمن دست رد به سینه او زد و گفت: «ما دختری رو که فرار کرده نمی‌خوایم، ببرید چنین دختری رو بفروشید.»

مجازات پدر رومینا، دختر ۱۳ ساله تالشی چیست و آیا قاتل قصاص می‌شود؟

یادآوری این صحبت‌ها، یادآوری انتشار عکسی از «ناموس» خانواده با «لباس نامناسب» هنوز هم برای عموی رومینا دردناک است، دردناک‌تر از جای خالی برادرزاده.

گرچه بهمن بار‌ها می‌گوید که رومینا به میل و خواسته خود به او پناه برده بود، اما عموی رومینا معتقد است که بهمن در خلوت کوچه چاقو زیر گلوی او گذاشته و او را تهدید کرده بود که باید با او فرار کند، کاری که پیش از آن نیز با چند دختر دیگر انجام داده و حالا پرونده‌ای قطور در دادگاه به اسم بهمن خورده است.

اما اسفندیار ناراحتی اصلی برادرش را در همان عکس‌ها می‌داند، می‌گوید بعد از اینکه بهمن عکس‌های رومینا و خودش را برای او فرستاد و گفت «این زن منه» چند ساعتی گوشی همراهش را خاموش کرده بود، خانه را دورتا دور قدم می‌زد و احساس شرم می‌کرد: «آنقدر ناراحت بود که بدون صیغه بدون عقد ناموسش پیش یه مرد دیگست، عکس و اس‌ام‌اس میومد براش، نمی‌تونست سرشو از خجالت پیش در و همسایه بلند کنه.»

روز قتل، اسفندیار به ییلاق رفته بود، ساعت پنج که به روستا برمی‌گردد خبر می‌رسد که تمام پاسگاه محل جمع شده‌اند در خانه برادرش. به دو به سوی خانه می‌رود و برادر گریانش را می‌بیند که روی پله‌های حیاط نشسته است و گریه می‌کند و می‌گوید: «ناموسم رفت.»

حالا مادر رومینا که چهل سال هم ندارد گریان است و بی‌تاب، اسفندیار می‌گوید که مادر رومینا از آن روز نتوانسته از شرم دروهمسایه از خانه بیرون برود و از ننگ این اتفاق دوام نخواهد آورد. کدام اتفاق؟ قتل دخترش به دست پدر یا بی‌ناموسی؟ «بی‌ناموسی، شما جای ما بودید چی کار می‌کردید؟ همش سر نامردی اون مرد شد که ناموس ما رو فریب داد و با خودش برد. من حالا دیگه شرمم می‌شه تو کوچه راه برم. ما هممون داغدار و شرمنده‌ایم. از این شرم و خجالت می‌رم توی جنگل گریه می‌کنم. کمر ما شکسته خانم.»

دخترکشی
تلاقی روایت‌های بهمن و اسفندیار در یک نقطه به هم گره می‌خورد، ندیدن رومینا. برای بهمن، رومینا همسر او بود که با خواست خود می‌خواست در سن چهارده سالگی وارد زندگی زناشویی شود؛ برای پدر و اسفندیار، اما رومینا مطلقا یک واژه بود: «ناموس». واژه‌ای که با این ننگ، پیش از مرگ نیز از دست رفته بود.

پرسش‌های مکرر از هر دو سوی ماجرا نشان می‌دهد که هیچ کدام از این و طرف مذکر، هرگز به ریشه‌های ناآرامی و بی‌تابی رومینا در منزل پدری توجه نکردند، بهمن هرگز از خود نمی‌پرسد که یک دختر چهارده ساله چگونه می‌تواند با خواست خود به عقد یک مرد سی ساله در بیاید و اسفندیار هرگز از خود نمی‌پرسد که بر برادرزاده‌اش در خانه چه گذشت که چنین بی‌تابانه در پی خانه مردی دیگر دوید، ناله‌های رومینا حتی به گوش دادگاه نیز نرسید و دادگاه نیز چندان لابه‌های او را جدی نگرفت و بی‌معطلی دست دختر را در دستان پدر گذاشت.

شاید اگر دادگاه پیش از بازگرداندن رومینا به پدرش، تنها یک جلسه مشاوره برگزار می‌کرد، یا اجازه می‌داد که زمان بار خشم و کینه پدر را فرو بخواباند، شاید رومینا حالا نفس می‌کشید، گرچه به عنوان «یک ناموس خطاکار»، اما هنوز از زندگی بهره داشت و شاید آینده روی دیگری جز «ناموس یک مرد بودن» برای او متصور می‌شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۶
alireza corona

جدید ترین عکس های مهران مدیری در سال 99

 

بیوگرافی مهران مدیری و همسرش + عکس های جدید و فرزندان خانواده - شبناک

 

 

عکس مهران مدیری در گردش 97 | سایت تفریحی و سرگرمی نازشو | عکس ...بیوگرافی مهران مدیری و همسرش و فرزندانش +گفتگو و عکسها

 

 

 

 

 

بیوگرافی و عکس های جدید از اینستاگرام مهران مدیری شهریور ۲۰۱۶

 

 

 

عکس های کمیاب از مهران مدیری - سپند جام

 

مهران مدیری و دوستانش در زمان قدیم + عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۰
alireza corona

حرف زدن درست با مردان

چگونگی جذب مردان با حرف زدن درست
به طور کلی زنان در مقایسه با مردان رفتار متفاوت تری از خود بروز می دهند . تفاوت های رفتاری که مردان را برای زنان جذاب و زنان را برای مردان جذاب می سازد . اگر هوشمندانه متوجه این تفاوت های رفتاری باشید و در هر موقعیت رفتار درستی از خود نشان دهید رابطه تان عاشقانه خواهد شد. با همسرتان اینگونه حرف بزنید تا جذب شما و حرف هایتان شود:

 

هنگامی که مردها بهتر ارتباط برقرار می کنند

مردان هنگامی با شما بهتر ارتباط برقرار می کنند که تمرکز کافی داشته باشند و از قبل حدود مکالمه را بشناسند و اطلاعات کافی درباره آن داشته باشند مثلا قبل از مکالمه بدانند هدف از این صحبت چیست و از آن چه می خواهید ، به این صورت ، احساس می کنند کنترل کافی روی رفتارشما دارند.

منبع : نمناک 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۵
alireza corona

بیوگرافی جدیدی از امیر حسین آرمان در سال 2020

 

امیرحسین آرمان ؛ از دلایل ازدواج نکردن تا اوج شهرت و بازی در مانکن (۳۵۱)

 

 

امیرحسین آرمان بازیگر جوان و خوشتیپ سریال مانکن در برنامه دورهمی مهران مدیری از دلایل ازداوج نکردنش و از اینکه چه برنامه ای برای زندگی شخصی و حرفه ای خود دارد گفته است.
امیرحسین آرمان بازیگر جوان و خوش چهره کشورمان که در آبان ماه سال ۶۱ در تهران متولد نشده تا کنون ازدواج نکرده است و اکنون به جز فعالیت بازیگری در عرصه سینما تئاتر و تلویزیون به عنوان مدل نیز فعالیت دارد. بازیگر سریال عاشقانه مانکن به خوانندگی علاقه دارد و ساز گیتار می زند. در ادامه به بهانه حضور این بازیگر در برنامه دورهمی مهران مدیری مروری داریم بر زندگی وی با پرشین وی همراه شوید.

آشنایی با زندگینامه امیرحسین آرمان
امیرحسین آرمان ۱۴ آبان ۱۳۶۱ به دنیا آمده و یک برادر دارد. او می‌گوید از کودکی به دو کار علاقه داشت یکی خوانندگی و دیگری بازیگری و اکنون هر دو کار را انجام می‌دهد. او این طور تعریف می‌کند: بچه که بودم عینک آفتابی می‌زدم، یک برس را به جای میکروفن دستم می‌گرفتم و جلوی آیینه خوانندگی می‌کردم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۳
alireza corona

 

جدید ترین شلوار های شیک دخترانه

 

65 عکس مدل شلوار زنانه لی جدید و شیک در انواع طرح های زیبا و مدرن ...

 

 

 

۳۰ عکس مدل شلوار اسلش دخترانه و زنانه جدید و لاکچری ژورنالی

ژورنال مدل شلوار زنانه و دخترانه جین ، پارچه ای و مجلسی 99 و 2020

 

 

شلوار اسلش چیست؟ + عکس شلوار اسلش دخترانه و پسرانه | موج باز

 

 

عکس شلوار جین مردانه سال 2013

 

ژورنال عکس شلوار جین و لی دخترانه

 

 

عکس مدل شلوار قرمز رنگ زنانه 2013

 

 

 

 

عکس شلوار زخمی - سرزدهشلوار طرح عکس دمپا کش دخترانه | مدا فوند

 

 

عکس شلوار اسلش دخترانه + مدلهای جدید و شیک

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۲۱
alireza corona

بیوگرافی بهزاد لیتو

بهزاد داورپناه ملقب به بهزاد لیتو
متولد تهران و اصالتا اصفهانیست.از کودکی به رپ علاقه مند شد و در سن
چهارده سالگی از اینترنت بیت دانلود میکرد و از همان موقع

شروع
به خواندن کرد.در همان موقع او با یکی از دوستان عرفان در تماس بود و آهنگ
هاشو برای او میفرستاد این اهنگ ها به گوش عرفان میخوره و عرفان مدتی بعد
به

بهزاد میگه که به پایدار
بپیونده و بهزاد هم قبول میکنه.او چند تا کار تحت لیبل پایدار ضبط و منتشر
میکنه ولی پس از مدتی از پایدار جدا میشه.او تنها دلیل جداییشو

پیشرفت
بیشتر اعلام کرده.سپس در یک مهمانی با سیجل آشنا میشه و به همراه او و
سامی بیگی آهنگ فوق العاده رو منتشر میکنه.همچنین او در آلبوم زاخار نامه

جزو
خواننده های مهمان بود و یک ورس رو در آهنگ نکنی باور خواند.بعد از نکنی
باور همکاری او با گروه زدبازی بیشتر شد آهنگ ساعت وایسه یکی از این همکاری


هابود.بعد از این آهنگ بود
که طرفداران زدبازی از اون خوششون اومد و بعضیاشون میخواستن که وارد زدبازی
شه که بهزاد با اهنگ آل استار اعلام کرد که دوست نداره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۵۳
alireza corona

دانلود فایل داستان کوتاه زیر درخت یاسمن pdf

 

داستان کوتاه پادشاه و وزیر


پادشاهی از وزیرش پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی....

 

 

 

وزیر سر در گریبان به خانه رفت. وزیر غلامی داشت که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟
او حکایت بازگو کرد.
غلام خندید و گفت: ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد.
وزیر با تعجب گفت: یعنی تو آن را می دانی؟ پس برایم بازگو . اول آنکه خدا چه می خورد؟
-غم بندگانش را، که می فرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ رابرمی گزینید؟
-آفرین غلام دانا.
- خدا چه می پوشد؟
-رازها و گناه های بندگانش را
- مرحبا ای غلام.

وزیر که ذوق زده شده بود، سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت وسومین را پرسید.
غلام گفت: برای سومین پاسخ باید کاری کنی.
-چه کاری؟
-ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم.
وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد و با آن حال به دربار حاضر شدند.

پادشاه با تعجب از این حال پرسید: ای وزیر ای چه حالیست تو را؟
و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست که شاه، وزیری را در خلعت غلام وغلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید.
پادشاه از درایت غلام خشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۱
alireza corona

بیوگرافی فرزاد فرزین به صورت کامل به همراه فیلم ها و عکس های ...

 

شروع فعالیت خوانندگی
از دوران نوجوانی به موسیقی علاقه داشت تا سن ۱۷ سالگی موزیک میساخت و آلبوم جمع کرد گرچه شنونده آهنگاش فقط پسردایی‌ هایش بودند.

وی در کلاس های سروش عازمی خواه که نوازنده ویولن در ارکستر ملی است «سلفژ» را یاد گرفت، و به طور جدی و حرفه ای از سال ۱۳۷۸ فعالیتشو آغاز کرد، در ابتدا با گروه کروز کار می کرد و در این گروه آهنگسازی می کرد ولی بعدها بخاطر یک سری مشکلات شخصی از این گروه جدا شد و بعد شروع کرد به ساخت آلبوم “شراره” در سال ۱۳۸۳ موجب شهرت و شناخته شده صدای وی شد، وی در حال حاضر هفت آلبوم رسمی دارد.

شروع بازیگری
اولین فعالیت بازیگریش سال ۱۳۸۵ در سن ۲۵ سالگی بود که در فیلم سینمایی «پسران آجری» به کارگردانی “مجید قاری‌ زاده” در نقش یک خواننده بازی کرد، بعد از آن در تله فیلم «دنیای محبوب» ساخته ارسلان میرحسینی نیز ایفای نقش کرد. سپس در فیلم «سوپر استار» به کارگردانی “تهمینه میلانی” نیز آهنگ تیتراژ ساخته‌ است و دیگر کار سینمایی او «سگ‌های پوشالی» نام دارد که در این فیلم همبازی بازیگرانی مانند لیلا اوتادی و نیما شاهرخ شاهی بوده‌ است . همچنین فرزاد موسیقی میانی تله فیلم سه خط موازی را به کارگردانی محسن افشانی اجرا کرده‌است.

 

فرزاد فرزین در حال حاضر در ادامه حرفه بازیگری این بار در سریال «مانکن» به کارگردانی “حسین سهیلی زاده” مقابل دوربین رفت . او در این سریال به عنوان خواننده تیتراژ و بازیگر ایفای نقش کرده است.

 

۳ سال ممنوع الکاری 
فرزاد فرزین با شبکه «ام‌ آی تیوی» وقتی مجوز داشت کار می کرد اما بعد از این که مجوز شبکه لغو شد به ما گفتند که بروید کلیپ‌ هایتان را دربیاورید اما خب این کار با وجود تلاش‌ های ما شدنی نبود! خودشان در آلمان نشسته بودند و به فکر شبکه‌ شان بودند نه کار امثال من، از ۸۴ تا ۸۷  ممنوع الکار شدم.

 

خیاط اختصاصی
فرزاد فرزین در یک مصاحبه در مورد طرح لباس هایش گفت: یک خیاط دارم که خودش طرح می دهد یا من طرح هایی را پیشنهاد می کنم. سال ۹۰ بود که با این فرد آشنا شدم و متوجه شدم کارش خوب است.

 

در همه کنسرت های من شرکت می کند تا نتیجه کارش را ببیند و ایرادات را برای دفعه بعد پیدا کند. سعی می کنم هنگام کنسرت متفاوت باشم. البته این به این معنا نیست که همه باید متفاوت باشند. مایکل جکسون همیشه متفاوت بود ولی انریکه تی شرت می پوشد. هر کسی سبک خودش را دارد. دلیل نمی شود که دیگران اشتباه می کنند. البته معتقدم انریکه هم استایل دارد. خواننده باید این استایل را در رفتار، لباس پوشیدن، موسیقی و نوع برخورد با مردم رعایت کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۴
alireza corona

زیبا ترین عینک های آفتابی در سال 2020

 

تازه ها با برچسب : مدل عینک جدید - زیبامون

 

 

 

 

 

50 مدل عینک دودی دخترانه 2020 شیک و خاص - منگومگ

 

 

 

 

۳۰ مدل عینک آفتابی مردانه 2019 جدید و شیک | ستاره

 

مدل عینک آفتابی زنانه INMIX

 

 

مدل های جدید عینک آفتابی زنانه 2015 · جدید 99 -گهر

 

 

 

 

 

سری دوم مدل های جدید عینک آفتابی 2014 - 93

مدل عینک آفتابی زنانه فریم بزرگ

 

 

 

خرید عینک آفتابی - مطالب ابر عینک آفتابی مردانه

 

 

مدل های جدید عینک آفتابی زنانه و دخترانه شیک ۲۰۱۵

 

 

 

 

عینک آفتابی - مدل عینک آفتابی زنانه در سال 2013

 

مدل جدید عینک آفتابی | انواع مدل جدید عینک آفتابی و محافظت از چشم ...

 

 

 

۱۰۰ مدل عینک آفتابی زنانه و دخترانه جدید با بهترین قیمت خرید

 

 

44 Best مدل جدید عینک دخترانه (عینک آفتابی ترند ۲۰۲۰) images in ...

 

مدل جدید عینک آفتابی | انواع مدل جدید عینک آفتابی و محافظت از چشم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۹
alireza corona

نازنین بیاتی,بیوگرافی نازنین بیاتی,مصاحبه با نازنین بیاتی

 

بخشی از مصاحبه نازنین
در یکی از مصاحبه هایت گفته بود که مردم جلوه ای از من را دیده اند که جدی و معصوم است، در حالی که خودم اهل شیطنت و شوخی هستم. دوست داریم بیشتر از این جنبه شخصیتی ات بدانیم.
من در کل آدم پرانرژی هستم و اگر قرار باشد کاری انجام بدهم، خیلی دوست دارم به آن چیزی که می خواهم خیلی زود برسم. مثلا وقتی دارم نقاشی می کشم دوست دارم زود تمام بشود. حتی اگر لازم باشد 24 ساعت پای آن بایستم انجامش می دهم. ولی اصولا در نقش هایی که پیشنهاد داشتم یا بازی کردم این ویژگی کمتر دیده شده. مثلا در رخ دیوانه در صحنه تصادف، هیحانِ واقعیِ خودم است. یا آن جایی که ماشین دور 360 می زند، بدلکار نبود و من خودم کنار راننده نشسته بودم. برایم این هیجان، جذاب است. به خاطر همین دوست دارم در فیلم های هیجانی هم بازی کنم چون احساس می کنم بیشتر تخلیه می شوم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۴۸
alireza corona